رونیکای شیطون بلا
رونیکا تبدیل شده به یه ورجونک دیگه اون دختر ساکت که همش خواب بود تموم شد رفت
حالا همش بازی می خواد و جیغ های بنفش می کشه و کافی یک لحظه از پیشش برم باید از زیر میز و صندلی بکشمش بیرون
دخترم دیگه کاملا میشینه البته زیاد نه زود رو زمین می خوابه که بتونه این ور اون ور بره البته با غلت زدن
غذا خوردنش خیلی بهتر شده یک روز درمیون سوپ مرغ و گوشت می خوره با سیب زمینی برنج و عدس
چند روز تو غذاش هویج ریختم ولی دوباره پاش اگزما شد معلوم شد به هویج هم حساسیت داره هر روز هم فرنی حریره رو به شیوه خودش می خوره بادوم آسیاب شده جدا شیر جدا با هم دوست نداره
راستی اولین سفرش رو هم دخترم تو عید رفت دوبی روز اول کلی اذیت کرد و هیچی نخورد علی هم عصبانی می خواست بلیط بگیره برگردیم ولی از فرداش دیگه خانوم بود تا اینکه ما پستونکش رو گم کردیم بیچاره شدیم هر چی پستونک براش خریدیم یه ذره می خورد بعد تف می کرد بیرون هیچ جا هم پستونک ناک نداشتن تا اینکه یه جا اینترنتی ناک پیدا کردیم و راحت شدیم
تازه رونیکا کنسرت گو گو ش هم رفت اولش اذیت کرد ولی وقتی گو گو ش اومد هاج و واج نگاه می کرد دو سه تا آهنگ نگاه کرد بعد یهو خوابید خیلی شییییک
لحظه تحویل سال
صبح روزی که با اخلاق خوش تو دوبی بیدار شد مثل شیخ ها نشسته آب و هوا روش تاثیر گذاشته
حاضر شده بریم بیرون
با دوست جدیدش النی
با مرحوم پستونک
ای وای این چیه؟؟؟
مثل اینکه مهربونه
قام قام قام ماشین سواری
خدایا اینا چیه من کجام اینا خوردنیه؟؟؟
رونیکا تو تمام پاساژا همین بود خواااااب
یه شب با دختر خاله جونم
صندلی دوست ندااااارم
رونیکا با تاب جدیدش
عکس پرسنلی دخترم
بای بای